محسن آزموده
دهم مهرماه (دوم اكتبر 1869)، وارد صدوپنجاهمين سالگرد تولد مهانداس كارامچاند گاندي
(1326-1248 خورشيدي) رهبر سياسي و معنوي هند ميشويم، شخصيت بزرگي كه ملت هند را در راه آزادي از استعمار امپراتوري بريتانياي كبير رهبري كرد. گاندي تنها يك سياستمدار برجسته و باهوش و زيرك نبود، او متفكري بزرگ و انديشمندي برآمده از فرهنگ غني يكي از كهنترين تمدنهاي بشري است كه با درايت توانست با بهره گرفتن از عناصر فرهنگ بومي هند، فلسفهاي كاربردي مبتني بر انديشه تساهل و عدم خشونت به جهانيان عرضه كند. در روزگار كنوني كه متاسفانه جنگ و خشونت به واقعيتي روزمره و تلخ بدل شده است و نظام سلطه بر مبناي تبعيض نژاد و اختلافات طبقاتي بر جهان حكمفرماست، به نظر ميرسد بازگشت به گاندي و بازخواني ميراث او و طريقي كه براي رهايي انسانها پي افكند، ضروري است. بدين منظور روزنامه اعتماد در همكاري با مجله بخارا صفحات پيش رو به بازخواني ميراث گاندي و عمل او اختصاص داده است. آنچه در ادامه ميخوانيد، گفتوگوي ما سوراب كومار، سفير هند در ايران است. آقاي كومار در سالهاي فعاليتش در اين سمت، گامهاي مثبتي در يادآوري ارتباطات گسترده فرهنگي ميان ايران و هند برداشته است. در گفتوگوي حاضر با او درباره نقش و اهميت و جايگاه گاندي نه فقط نزد هنديان بلكه براي همه جهانيان بحث كرديم:
نخست براي آشنايي مقدماتي بفرماييد گاندي كيست و چه طريقي را طي كرد و بر چه بستري پرورش يافت؟
امسال وارد صد و پنجاهمين سالگرد تولد مهاتما گاندي ميشويم و از شما بابت نكوداشت يادمان او سپاسگزاري ميكنيم. از نشريه بخارا بابت همراهي و برگزاري برنامههايي براي بزرگداشت گاندي سپاسگزاري ميكنم، ضمن آنكه ما نيز در سفارت در اين زمينه برنامههاي مختلفي داريم كه در روزهاي آتي به اطلاع خواهد رسيد. همچنين به طور ويژه از روزنامه اعتماد براي اينكه اين فرصت را در اختيار من گذاشت، تا درباره گاندي صحبت كنم، سپاسگزاري ميكنم. گاندي در هند با دو صفت «باپو» و «مهاتما» شناخته ميشود. «باپو» به معناي پدر و «مهاتما» به معناي «روح جهان» و يك شخصيت بزرگ است. او پدر ملت ما و همچنين مشهورترين رهبر هند جديد است و نقش بسيار مهمي در دستيابي هند به استقلال ايفا كرده است. نقش مهاتما گاندي از اين حيث بسيار مهم است. پيغام گاندي براي همه مردم عشق و دوستي بود. ما سعي ميكنيم ايدهها و انديشههاي گاندي را در ميان مردم هند و جهانيان ترويج دهيم. گاندي نزد هنديان به هم در مقام سياستمدار و هم در جايگاه يك شخصيت بزرگ معنوي مورد احترام است. برخي معتقدند كه گاندي سياستمداري است كه نقش يك رهبر معنوي را ايفا ميكند و گروهي نيز بر اين باورند كه گاندي در اصل يك شخصيت بزرگ معنوي (saint) است كه در سياست نيز نقش آفريني ميكند. انتخاب هر يك از اين جنبهها بستگي به رويكرد مخاطب به او دارد.
معمولا گاندي را معمار و بنيانگذار استقلال هند معرفي ميكنند. نقش گاندي در پيروزي بر استعمار بريتانياي كبير چه بود؟
وقتي كه گاندي در سال 1915 پس از قريب به 20 سال زندگي و فعاليت سياسي به عنوان حقوقدان و فعال سياسي و اجتماعي در آفريقاي جنوبي به هندوستان بازگشت و در هند به فعاليت سياسي پرداخت. گاندي از سال 1921 رهبري حزب كنگره هند را به عهده گرفت. او از ابزارهاي بديعي براي هدايت مردم هند به سمت استقلال بهره گرفت و توانست جامعه را در جهت استقلال از قوانين بريتانيايي بسيج كند. انديشه و فلسفهاي كه او براي اين اقدام خود به كار بست، بسيار قدرتمند بود و بر دو اصل اساسي استوار ميشد، يكي بسيج و همراه كردن صلحآميز مردم بر اساس حقيقت (ساتيا) و ديگري اصل عدم خشونت (آهيمسا) . گاندي اين دو اصل را مبناي مبارزه نافرماني مدني ميدانست و در نهايت توانست در 1947 انگليس را بيرون كند و هند استقلال يافت.
به دو اصل اساسي گاندي يعني ساتيا و آهيمسا اشاره كرديد. او چگونه از اين دو اصل انتزاعي و فلسفي در عمل بهره گرفت؟
نحوه كاربرد عملي اين دو اصل فلسفي در زندگي عمومي اهميت والايي دارد و براي اين مهم بايد اعتماد مردم را جلب كرد. از اينجاست كه به اصل اساسي ديگر در انديشه و عمل گاندي دست مييابيم كه همانا وفق دادن و تطبيق و همذاتپنداري (identification) با مردم عادي هند بود. در آن زمان اكثريت مردم هند چندان ثروتمند نبودند و گاندي نيز براي به دست آوردن اعتماد مردم، بسيار سادهزيست بود و همچون بسياري از مردم هند زندگي ميكرد. او چنان كه از تصاوير موجود از او برميآيد، آنچنان ميزيست كه مردم عادي خود را با او يكسان ميپنداشتند. اين سبب شد كه مردم خود را با او يكي بدانند و به حرفهاي او اعتماد كنند و از او حمايت كنند. همچنين گاندي در زندگي روزمره نيز اصل عدم خشونت را مبنا قرار ميداد و هيچگاه در مردم با رفتار خشن برخورد نميكرد.
هند يكي از پهناورترين كشورهاي جهان است كه تنوع و گوناگوني اقوام و مذاهب در آن زبانزد است. اهميت تاكيد بر اصل عدم خشونت و رواداري در چنين سرزميني تا چه حد است؟
همان طور كه گفتيد، هند كشوري بسيار متنوع است و تنوع ديني و مذهبي و زباني و طبقاتي و ... در آن بالاست. ما در هند شاهد كثرت بالاي گروههاي قومي و زباني و ديني و ... هستيم و مردم هند در طول هزاران سال با فرهنگها و زبانها و طرز فكرهاي مختلف با هم زندگي كردهاند. فلسفه تساهل و تسامح و انديشه عدم خشونت در حفظ و نگهداري اين تنوع و دگرگوني بسيار اهميت دارد. همچنين لازم به ذكر است كه هند فرهنگي بسيار تلفيقي دارد. بزرگي گاندي در اين حقيقت نهفته است كه او اين تساهل و تسامح فرهنگي را به مثابه يك ابزار سياسي براي نافرماني مدني به كار بست. اين ويژگي كثرتگرايي فرهنگي و زباني و ديني امروز نيز در جامعه هند مشاهده ميشود و ما هميشه كوشيدهايم با وجود حفظ اين تنوع و چندگانگي، با يكديگر به شكل صلحآميز زندگي كنيم. از اين حيث نبايد تصور شود كه مهاتما گاندي واقعيت نويي را خلق كرد. گاندي آن فرهنگ همانديشي كه ميان مردم هند بود را اخذ كرد و جامعه را به سمت جلو پيش برد.
انديشه محوري گاندي، رواداري (tolerance) است. رومن رولان نويسنده فرانسوي معتقد است كه براي رواداري و عمل بر اساس عدم خشونت نيازمند فداكاري هستيم. مراد او از فداكاري چيست؟ آيا اين سخن بدان معناست كه رواداري صرفا با شعار به دست نميآيد؟
ما در هند امروز تلاش كردهايم فلسفه عدم خشونت گاندي را در جامعه چندفرهنگي هند پيش رو داشته باشيم.. ما هميشه كوشيدهايم انديشههاي گاندي را در مدارس به كودكان خودمان بياموزيم و به ايشان درباره بزرگي انديشه گاندي ياد بدهيم تا نسلهاي آينده نيز از كودكي بتوانند همين انديشهها را بعدا به كار ببندند. همچنين در بخش دولتي نيز كوشيدهايم سياستهاي خود را بر اساس فلسفه گاندي پياده كنيم. دولت فعلي نيز از وقتي بر سر كار آمده، سياستهايي را وضع كرده كه بتواند انديشههاي گاندي را در عمل پياده كند. براي اينكه با نمونههاي مشخصي در اين زمينه آشنا شويم، لازم است چند مثال بزنم. براي نمونه، يكي از بزرگترين چالشهايي كه امروز در سطح جهاني با آن مواجه هستيم، معضلات و مسائل زيست محيطي در دستيابي به يك توسعه پايدار است. نخست وزير و رييس دولت ما به طور مشخص در حل اين مشكل از انديشههاي مهاتما گاندي بهره گرفتهاند و كوشيدهاند از سادهزيستي گاندي در اين زمينه بهره بگيرند. گاندي به طور مشخص بر اهميت و فضيلت كار دستي تاكيد ميكرد. از طريق زندگي او ميتوان يك سبك زندگي سادهزيستانه استخراج كرد. ما كوشيدهايم اين روش را در سياستهاي خود به كارگيريم و آن را در پروژههاي محيط زيستي اعمال ميكنيم، سياستهايي كه محيط زيست را ويران نكند و در درازمدت آن را تخريب نكند. بنابراين انديشههاي گاندي در حوزههاي فراواني در هند جديد نقش مهم ايفا ميكند. يكي از اهداف ما نيز در برگزار كردن مراسمي براي صد و پنجاهمين سالگرد تولد گاندي، به هدف تاكيدگذاري مجدد بر ارزشهاي تفكر گاندي است.
به مردمي بودن گاندي اشاره كرديد. يكي از مشكلات سياستمداران امروز اين است كه بسيار از مردم دورند و نميتوانند از نزديك دردها و رنجهاي مردم را لمس كنند. به نظر شما خوي مردمي گاندي چه تاثيري در موفقيت او داشت؟
اتفاقا همين موضوع يكي از دلايل برگزاري جشن صد و پنجاهمين سالگرد تولد گاندي است. ما ميخواهيم با بازانديشي در تفكر و انديشههاي او راز موفقيتش را نه فقط به مردم هند بلكه به جهانيان معرفي كنيم. من معتقدم نه فقط مردم عادي هند بلكه سياستمداران نيز سخت نيازمند توجه به طريق و مشي گاندي هستند. او در ميان مردم عادي زندگي ميكرد و خودش را از آنها متمايز نميكرد و در ميان ايشان تعريف ميكرد. سياستمداران بايد با درد و رنجهاي مردم آشنا باشند و به اعتقاد من مهاتما گاندي از اين حيث نمونهاي برتر است. يكي از اصول اساسي فكر و عمل گاندي اين بود كه انسان بايد به آنچه دارد اكتفا كند و از زيادهطلبي و اسراف و طمع پرهيز كند. انسان بايد به اندازه نيازش مصرف كند. گاندي با همين ديدگاه، فلسفه و ديدگاههاي غربي را به چالش ميكشد. الان به جوامع توسعه يافته غربي كه بر مبناي سرمايه داري حركت ميكنند، بنگريد. انسان مدرن غربي مدام ميكوشد به آنچه بيش از نيازهايش است، دست يابد. اما گاندي برعكس ميگفت، صرفا به قدر نيازتان استفاده كنيد. همين رويكرد به ما كمك ميكند كه بتوانيم در حفظ محيط زيست خودمان كوشا باشيم و از آن براي توسعه پايدار و براي نسلهاي آينده حفاظت كنيم. ما اگر به سبك زندگي غربي حركت كنيم، به زودي تمام منابع طبيعي از دست ميرود. ما بايد سبك زندگي گاندي را مدنظر داشته باشيم و ساده زيستي او را ميان مردم ترويج كنيم و از مصرفگرايي پرهيز كنيم.
گاندي پيامآور صلح و دوستي بود و جامعه و جهان را به عدم خشونت دعوت ميكرد، اما خودش قرباني خشونت شد. او را ترور كرد. امروز هم با گذشت 70سال از زمان مرگ گاندي، دنيا سراسر جنگ و خشونت است. به نظر شما آيا در جهان امروز ردپايي از انديشه و عمل گاندي قابل پيگيري هست يا آنچه هست، يادماني صوري و فرماليته از اوست؟
به نكته مهمي اشاره كرديد. ما ناگزيريم كه با اميد زندگي كنيم. من با شما موافق هستم كه خشونت و جنگ جهان امروز را در برگرفته است. اما اگر ما به گذشته بنگريم، ميبينيم كه خشونت هميشه در تاريخ انسانها وجود داشته است. البته از آخرين جنگ بزرگ جهاني، بيش از نيم قرن ميگذرد. يعني اگرچه خشونتهايي در جاهاي مختلف دنيا داشتهايم كه صلح را تهديد ميكنند، اما در عين حال بشر عمدتا در صلح و دوستي زندگي ميكند و مردم سعي ميكنند با يكديگر در اين عصر جهاني شدن با هم رابطه صلحآميز داشته باشند. البته ما بايد به طور مداوم به خودمان فضيلت زندگي در صلح و همدلي و در هماهنگي با عشق را يادآوري كنيم. گاندي در اين زمينه كسي است كه به او نياز داريم. همه اديان و مذاهب دنيا ما را به زندگي در صلح و عشق دعوت ميكنند و اين بخشي اساسي و حياتي از دعوت آنهاست. به نظر من چالش پيش روي ما انسانها و سياستمداران و محيط زيستي كه در آن زندگي ميكنيم، اين است كه بايد به تكامل و ارزشهاي همدلانه پيش برويم. زيرا اگر اميد را از دست بدهيم، نميتوانيم به زندگي خودمان ادامه بدهيم. امروز صبح در راه سفارت، برخي از جملات و تعبيرهاي گاندي را ميخواندم كه از دل آنها چهار اصل اساسي براي برقراري مناسبات انساني ميان انسانها قابل اقتباس است: احترام، تفاهم و همدلي، پذيرش و قدرداني. اگر ما در زندگي فردي خودمان و در كنار خانوادهمان و ديگران، اين اصول را مبنا قرار دهيم، به توازن خواهيم رسيد و زندگي بهتري خواهيم داشت. گاندي همچنين تاكيد دارد كه ما بايد همين اصول چهارگانه را در روابط ميان ملتها و دولتها نيز به كار بنديم. اگر بكوشيم اين اصول را مبناي روابط ملتها و نهادهاي سياسي قرار دهيم، خواهيم توانست دنيايي بهتر از آنچه داريم، بسازيم. گاندي همچنين تاكيد ميكند كه اگر صلح و دوستي در جهان ميخواهيم، بايد اصول زندگي صلحآميز را در مدرسه به كودكان آموزش دهيم.
فرهنگ و تمدن هند به عنوان يكي از خاستگاههاي فرهنگ ايراني از ديرباز همواره مورد توجه ايرانيان بوده است. ما از ابوريحان بيروني در گذشته تا محمدرضا جلالي ناييني، داريوش شايگان و فتحالله مجتبايي در دوران معاصر، پژوهشگراني داشتهايم كه به طور جدي به فرهنگ و تاريخ هند پرداختهاند. ارزيابي شما از مناسبت ميان فرهنگي ايران و هند چيست و چگونه ميتوان آن را تقويت كرد؟
به فهرستي كه اشاره كرديد، بايد نام اولين نخست وزير هند، جواهر لعل نهرو را نيز اضافه كنم كه كتاب ارزنده «كشف هند» را نوشته است. نهرو در كتابش تاكيد ميكند كه هيچ مردمي نزديكتر از ايرانيان و هنديان به يكديگر نيستند. به نظر من اساس روابط ميان ايران و هند در طي قرون از طريق رويارويي مردمان دو سرزمين با يكديگر بوده است و همين مناسبات مردم با مردم بهترين راه رويارويي اين دو فرهنگ به يكديگر است. اين مناسبات به زمانهاي دور باز ميگردد و در دورههاي مختلف شكل اين روابط متفاوت بوده است. ما با ايرانيان در زمينههاي دانش، هنر، فرهنگ و ... روابط گستردهاي داشتهايم و در زمينههاي گوناگوني چون زبان، فرهنگ زندگي روزمره، آلات و نغمههاي موسيقايي، خورد و خوراك، آداب و رسوم و ... اشتراك فرهنگي ميان ايران و هند وجود دارد. گاهي اين مظاهر فرهنگي ميان دو ملت كاملا مشابه هستند و زماني دچار تحول شدهاند. بنابراين به نظر ما بايد مراودات و مبادلات چهره به چهره مردم را افزايش دهيم. خوشحالم بگويم كه در اين زمينه در سه سال گذشته اقدامات موثري در اين زمينه صورت گرفته است. ما سعي كرديم كه رابطه مردم با مردم را بيشتر كنيم. ايرانيان در ايام نوروز بسيار به هند سفر ميكنند. همچنين خوشحالم كه در سالهاي جاري گردشگران هندي بيشتري به ايران سفر ميكنند و ما بايد كاري كنيم كه اين مناسبات افزايش يابد. در ديدار نخستوزير ما در سال 2016 به ايران و رييسجمهور ايران در اوايل فوريه 2018 از هند، تفاهمهايي در جهت افزايش ارتباطات مردم با مردم صورت گرفت تا بتوانيم فعاليتهاي فرهنگيمان را گسترش دهيم. بنابراين دو اصل مهم براي ارتقاي اين مناسبات فرهنگي اولا افزايش ارتباط مردم با مردم و ثانيا گسترش روابط فرهنگي است.