مشكور، حكيم تاريخ بود
به گزارش ايبنا چهارشنبه چهارم مهرماه 1397 در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگي مراسم بزرگداشت تاريخپژوه، اسلامشناس و زبانشناس فقيد، دكتر محمدجواد مشكور در بيست و سومين سال درگذشت او و صدمين سال تولدشان برگزار شد. دكتر محمدجواد مشكور، متولد 1297 در محله سنگلج تهران بود و در سال 1336 در رشته «تاريخ اسلام و فرقههاي آن» دكتراي خود را از دانشگاه سوربن پاريس دريافت كرده بود. ايشان كه از سال 1324 با علامه علياكبر دهخدا در تدوين لغتنامه همكاري داشت و در همان سالهاي دهه 20 آثاري همچون «تاريخ اوستا و ادبيات ديني پهلوي» و «كارنامه اردشير بابكان» را نوشت و تصحيح و ترجمه كرد. پژوهشهاي دكتر مشكور را ميتوان در سه حوزه «تاريخ اسلام و فرقههاي اسلامي»، «مطالعات زبانهاي باستاني ايراني»، «تاريخ شهرها و اقوام» و «تاريخ ايران باستان» دستهبندي كرد. ايشان كه در سال 1358 از فعاليت آكادميك بازنشسته شده بود، در سال 1374 درگذشت و در بهشتزهراي تهران به خاك سپرده شد.
مراسم بزرگداشت دكتر مشكور با سخنراني حسن بلخاريقهي، رييس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي آغاز شد. بلخاري درباره جايگاه علمي مشكور گفت: «او را ميتوان مورخ اديان، مذاهب و آيينها دانست. شما تنها وقتي ميتوانيد به تاريخ انديشه بپردازيد كه متكلمانه غوري در انديشهها كرده باشيد. به همين دليل ميتوان گفت انديشههاي مشكور از عمق فلسفي و كلامي بهره داشت.»
وي گفت: «تاريخ در سه قلمرو مورد بحث قرار ميگيرد. تاريخ نقلي كه به بيان حوادث و وقايع رايج ميپردازد. در جان اين رويكرد به تاريخ، مفهوم عبور مستتر است. در اينجا تاريخ مقولهاي است كه از آن عبور كردهايم و پس از اين عبور به آن ميپردازيم. ساحت دوم، علم تاريخ است. علم تاريخ بيان وجه «عبارت» تاريخ است. علم هنگامي آغاز ميشود كه ايده به عبارت تبديل شود. از اين منظر ميان عبور و عبارت ميتوان پيوند برقرار كرد. سومين ساحت فلسفه تاريخ است كه با تعبير هگلي آن را ميشناسيم. اين ساحت تاريخ را زنده و هوشمند تلقي ميكند و براي آن غايتي در نظر ميگيرد. من اين ساحت سوم را در مقوله عبرت قرار ميدهم.»
رييس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي سپس به نسبت ميان مشكور و اين تلقي از تاريخ پرداخت و گفت: «ميتوان گفت مشكور هر سه اين ساحات را مدنظر داشته است و با ابنخلدون نسبتي دارد. من ميتوانم مشكور را حكيم تاريخ بنامم، چراكه او همچون آنچه ابنخلدون مدنظر داشت، ميان عبرت و حكمت نسبتي برقرار كرد.»
پس از بلخاري، محمدكاظم موسويبجنوردي رييس دايرهالمعارف بزرگ اسلامي سخنراني كرد و گفت: «مشكور از خانداني اهل فقه و تقوا برخاست و به طريق سنتي و جديد تحصيل كرد و به قدر وسع كوشيد توشهاي از فرهنگ و علم برگيرد و معاصران را بهرهمند كند. مشكور در حوزه اديان و فرق پيشرو بود و آثار تاليفي و تصحيحي او به ويژه در حوزه فرقهشناسي ستودني است. آثار دكتر مشكور همچنان مورد توجه است و هيچ كتابي در زمينه فرقهشناسي در عالم فارسيزبان نيست كه ارجاعي به آثار ايشان نداشته باشد.»
سپس نوبت احمد پاكتچي، عضو شوراي عالي علمي مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي رسيد تا بهطور متمركز درباره دستاوردهاي مشكور در زمينه زبانشناسي سامي ايراني سخن بگويد. او گفت: «مطالعات سامي سه قرن در دنيا سابقه دارد ولي جامعه ما مدت كوتاهي است كه با اين مطالعات آشنا شده است و بنابراين مشكور را ميتوان اصليترين بنيانگذار اينگونه مطالعات در ايران دانست. مطالعات سامي ايراني چه در مطالعات ديني و به ويژه براي غور در واژگان قرآني و چه در مطالعات ايرانشناسي نقشي مهم دارد.»
او درباره نقش دكتر مشكور در شناخت ما از هزوارشهاي فارسي باستان گفت: «ما در ايران باستان با انبوهي از واژگان روبهرو هستيم كه به زبان آرامي و به خط پهلوي نوشته ميشوند ولي به هنگام خواندن، برابر فارسي ميانه آنها تلفظ ميشده است. اين واژگان را هزوارش مينامند و دكتر مشكور با كتاب «فرهنگ هزوارشهاي پهلوي» كاملترين تحقيق را براي شناخت هزوارشها انجام داده است.»
او درباره كيفيت پژوهش دكتر مشكور نيز چنين گفت: «ميتوانم گواهي دهم كه منابعي كه درباره زبان سامي تا زمان نوشته شدن دو فرهنگ دكتر مشكور وجود داشته، بدون استثنا توسط ايشان مطالعه شده و مورد بهرهبرداري قرار گرفته است. ايشان علاوه بر آن، از منابع عربي هم به خوبي استفاده كردهاند.»به گفته پاكتچي از جمله خصوصيات دكتر مشكور، امانتداري علمي ايشان بوده است: «ايشان امانتداري علمي بسيار قابل توجهي داشتهاند. به عنوان نمونه در آثارشان هر گاه از پاورقيهاي دكتر معين بر برهان قاطع استفاده كردهاند، بدون استثنا و با دقت، موارد ارجاع را ذكر كردهاند. اين امانتداري و دقت علمي امري است كه امروز كمتر مورد توجه قرار ميگيرد و به نام خود زدن زحمت ديگران در محافل آكادميك هم باب شده است.»
پس از سخنراني پاكتچي، نوبت به محمود جعفريدهقي استاد دانشگاه تهران و رييس انجمن ايرانشناسي رسيد. او گفت: «دكتر مشكور اولين كسي بود كه معناي درستي براي واژه «كارنامه» در «كارنامه اردشير بابكان» يافت. واژه كار در فارسي باستان به معناي جنگ به كار برده ميشده و بر همين مبنا، كارنامه به معناي رزمنامه است.»
او درباره ديگر دستاوردهاي علمي مشكور گفت: «مقدمهاي كه مشكور بر دينكرد نوشت، گويا و حاوي اطلاعات تازه بود. در مورد بحث هزوارش هم مساله اساسي اين بود كه چگونگي مواجهه با اين معضل زباني از اساس قابل درك نبود. مشكور اولين كسي بود كه مفهوم اصلي هزوارش را درك كرد. زبان آرامي در دوره هخامنشي زبان بينالمللي امپراتوري بوده است. به مرور زمان كه زبان آرامي كاركرد خود را از دست داد، آثار آن در زبان پهلوي باقي ماند. هزوارش بازمانده آن كاركرد زبان آرامي بوده است. واژه هزوارش هم به معناي تفسير و توضيح است.»