سياستگذاران بايد فينتك
را بشناسند!
حامد اكبري
فـيـنتــك مـخـفـف financial technology عبارت است از هرگونه فناوري خلاقانه مالي كه خدمات مالي را كارآمدتر كند.
اين كارآمدتر كردن ميتواند اعم از كاهش هزينههاي عملياتي يا هزينه كاربران، افزايش كيفيت خدمات، افزايش تعدد و سطوح سرويسهاي مالي، حذف بروكراسيها، شكستن محدوديتهاي زماني و جغرافيايي و امكان ارزيابي ريسكهاي مالي در فرآيندهاي مختلف باشد.
طبق گزارشهاي رسمي بينالمللي، فينتكها از مهمترين حوزههايي هستند كه جوانان و استارتآپها سردمداران توسعه آنها بودهاند و بهشدت مورد حمايت و علاقه سرمايهگذاران قرارگرفته و از مهمترين بازارهاي كسب و كارهاي مبتني بر فضاي مجازي در دنيا است. رقم سرمايهگذاري در فينتكها در سال 2014 بيش از 12 ميليارد دلار بر آورد شده است و بازده سرمايهاي آن بسيار حيرتآور است كه البته در گزارشها به صورت دقيق منعكس نيست. ولي استقبال سرمايهگذاران از اين حوزه، مويد نرخ بازگشت مطلوب سرمايه است.
حوزههاي فعاليت فينتكها عبارت از سرويسهاي پرداخت آنلاين، كيف پولهاي الكترونيكي و مديريت حسابهاي كارت بانك، حسابهاي پشتيبان توسط اپليكيشنهاي تلفن همراه، حوزه رمز ارزها و ارزهاي رمزنگاري شده مثل بيت كوين، ولث تكها يا فناوريهاي مرتبط با بورس و سرمايهگذاري، فناوريهاي مالي شخصي، فناوري قرض دادن، پلتفرمهاي تامين سرمايه جمعي، انتقال پول، بانكداري بدون شعبه، اينشور تكها و فناوريهاي بيمه و همچنين بعضي كارشناسان رگ تكها و فناوريهاي قانوني را هم جزيي از فينتكها ميدانند.
حوزههاي پولي و مالي و عملياتهاي بانكي از حساسترين حوزههايي است كه ميتوان از هر حيث به آن از نظر اهميت و خطرات ريسك نمره بالايي داد.
فناوريهاي مالي هم بالطبع از همين حساسيتها كه بالاترين سطح امنيتي را بعد از مسائل نظامي دارا هستند پيروي ميكنند. در فناوريهاي مالي از مراحل احراز هويت و kyc تا انجام فرآيند و ثبت اطلاعات و تراكنشها و امنيتهاي سختافزاري و نرمافزاري و خطرات هكرها تا تنظيمگيري و قوانين مالي كه هنوز هم بر تعداد آنها افزوده و دايره فعاليتها را به دليل حجم بالاي تراكنشها و پيچيده شدن انواع خدمات و نيازها تنگتر ميكند را دربرميگيرد.
در اين حوزه بسيار بسيار پيچيده و پرريسك، بخش خصوصي و جوانان در دنيا در قالب انواع استارتآپها وارد شدند و مهمترين بازار نو ظهور دنيا را در دست گرفته و آن را با خلاقيتها به بلوغ بيشتر و تكامل سرويسها و فرآيندها رسانيده و هنوز هم ميتازند. لازم به ذكر است كه ارزش سهام استارتآپهاي مالي كه اغلب در بخش خصوصي فعاليت ميكنند از بسياري از صنايع قدرتمند ديگر با فاصله زياد پيشتاز است.
مدعاي اصلي نگارنده، منعكس در عنوان يادداشت اين است كه سياستگذاران بايد فينتكها را بشناسند كه بدانند جوانان از پس پيچيدهترين حوزه ممكن در اقتصاد بر آمده و از دولتها بسيار جلوتر هستند. پس ساير حوزهها كه به مراتب از اهميت كمتر، گستردگي پايينتر، تراكم كمتر، ريسك بسيار خفيفتر برخوردارند را هم ميتوان به خلاقيت جوانان و بخش خصوصي و استارتآپها سپرد و از نتايج عالي آن بهرهمند شد.
پژوهشگر اقتصاد اطلاعات