علت اين همه انفعال چيست؟
محمد كاظمي
حمله تروريستي در اهواز از يك سو و تمهيدات رييسجمهور امريكا در سازمان ملل و شوراي امنيت آن نشان داد كه ما فقط از ناحيه اقتصاد مورد هجوم ستمكاران قرار نداريم. قرائن و شواهد بسيار وجود دارد و قابل رويت است كه چند كشور ضديت خود با ملت ايران را به تخاصم رساندهاند و همه مساعي خود را روي فشار و ضربه زدن به ايران متمركز كردهاند. خوشبختانه ديپلماسي قوي و مواضع منطقي و روشن هيات ايراني در نيويورك حداقل بخشي از توطئه امريكا و معدود همراهانشان را نقش بر آب كرد و نگذاشت در جمع روساي جمهور و هياتهاي بلند پايه كشورها اتفاقي عليه كشورمان رخ دهد و از اين ناحيه عرصه بر دولت آقاي روحاني تنگتر شود. ما بايد همچنان و با تمام توان از اين ظرفيت بزرگ استفاده كنيم و در مجامع عمومي هرگز عرصه را براي مخالفان خود خالي نكنيم. اما پر واضح است كه چابكي و توان ديپلماتيك به تنهايي قادر به رفع مشكلات كشور و دفع خطرات گوناگون نيست و دولت بايد همين انرژي و ظرفيت و درايت و تحرك و دانش را در ديگر حوزهها خصوصا در داخل كشور از خود بروز دهد و برمشكلات غلبه كند. اوضاع عمومي روابط خارجي يك موضوع را به خوبي آشكار ميكند و رييسجمهور محترم را به دقت و تامل ميكشاند. ما در عرصه ديپلماتيك مشكلات كمي نداريم، پنجه در پنجه ابرقدرت امريكا و نوچههاي پولدار و عنودش افكندهايم و غولهاي رسانهاي جهان در خدمت ضديت با ايران در آمدهاند و دائما فضاسازي ميكنند و از هر حادثه و رويدادي براي ضربه زدن به وجهه جمهوري اسلامي سود ميبرند، متاسفانه از داخل هم كم نبوده است كه در كار ديپلماتهايمان سنگاندازي كرده حتي براي وزارت خارجه بحران ساختهاند ولي حضور مردان كارآزموده از طرفي و عنايت و توجه و جديت كافي دولت در اين زمينه موفقيتهاي بزرگي چون برجام و انزواي امريكا را رقم زد، چرا قوه مجريه نتواند در عرصههاي داخلي با همين تمركز و درايت گام بردارد و برمشكلات فائق آيد؟ مثلا در حوزه اقتصادي كه اكنون بيش از هر حوزه ديگري چالشساز و آسيبرسان شده و ضعف مديريتي و ناهماهنگي و كارنابلدي و عدم شجاعت مردان رييسجمهور در آن آشكار شده است چرا دولت از ظرفيتهاي بالاي كارشناسي و تجربيات و نيروهاي امتحان پس داده و صاحب راي و اهل خطر استفاده نميكند؟ افزايش سرسامآور نرخ ارز و سكه حتي اگر با واقعيتهاي اقتصادي تطابق نداشته باشد مردم را سخت نگران ساخته و ممكن است عواقب جدي اجتماعي گسترده داشته باشد. چرا دولت در اين زمينه سكوت نسبي اختيار كرده وحتي شائبه رضايت به آن را دامن ميزند؟ اين سكوت و بيعملي چگونه قابل توجيه است و چگونه ميشود در برابر سقوط وحشتناك ارزش پول ملي تا اين حد دست بسته و منفعل بود؟ در اين زمينه تاكنون دولت هيچ استراتژي مشخص اقتصادي از خود بروز نداده است و براي همين هم مجلس با اكراه دست به عمل زده و نارضايتي شديد خود را با بركناري 2 وزير نشان داده است و مقدمات استيضاحهاي ديگر هم در حال آماده شدن است. به عبارت ديگر اگر دولت در اين زمينه برنامههاي مشخصي داشت و نشان ميداد كه مديريت بازار را در دست دارد مجلس هم توجيه ميشد ولي رييسجمهور محترم و اعضاي كابينه هيچ تلاش گستردهاي براي همراه كردن مجلس از خود بروز نميدهند و نمايندگان مردم ناچار اقداماتي ميكنند كه مستقلا ضعف دولت را تشديد ميكند.
در حال حاضر دو وزارتخانه مهم اقتصادي در يكي از بدترين شرايط اقتصادي وحساسيت زماني با سرپرست اداره ميشوند و متاسفانه عرصه مقابله با تلاطمهاي بازار بيش از گذشته خالي است! مشكل اساسي دولت براي استفاده از نيروهاي كارآزموده چيست؟ آيا خداي ناكرده رييس دولت قائل به قحطالرجال است؟ آيا مديران و كاربلدان وجود دارند ولي در موضوع هماهنگي با شخص رييسجمهور دچار مشكل هستيم؟ آيا دستان رييسجمهور براي استفاده از نيروهاي باتجربه و توانمند باز نيست؟ علت انفعال و بيتحركي دولت هرچه باشد بايد براي مردم توضيح داده شود و تكليف همه روشن شود. دلار بالاي 15 هزار تومان كه تا چندي پيش هرگز به ذهنها خطور نميكرد و سقوط آزاد ارزش ريال تن و جان هر ايراني را ميلرزاند و عبور از كنار آن به هيچوجه امكان پذير نيست. اگر اين روند ادامه پيدا كند قطعا شاهد تحولات سياسي غير قابل پيشبيني خواهيم بود و دشمنان كشور حداكثر استفاده را از آن خواهند برد. در آن صورت هيچ عذري براي اين همه انفعال از سوي تيم اقتصادي دولت پذيرفته نيست.