بازي خوردن از توييتر با ادعاي بيطرفي
نگار مفيد
ساعتي از حمله تروريستي گروه الاحوازيه به رژه نيروهاي مسلح در اهواز نگذشته بود كه يك شبكه فارسيزبان، سخنگوي اين گروه را به آنتن زنده دعوت كرد، به او خوشامد گفت و به او فرصت داد تا درباره اين حمله صحبت كند. دقيقا در همان زمان كه عكس كودكان، زنان و سربازان منتشر ميشد و همان زمان كه تصوير شهادت مرد جانباز روي ويلچر مخابره شد. به زبان سادهتر دقيقا در همان زمان كه طبق قوانين بينالمللي اين حمله به حملهاي تروريستي مبدل شد، يك رسانه فارسيزبان سخنگوي گروه تروريستي مسوول حمله را به آنتن زنده فراخواند تا در ميان بهت، شوك و رنج مردم ايران از حركت خود دفاع كند. هر موضع چنين شبكهاي از پيش معين است و كسي آنها را دلسوز مردم نميداند اما ادعاي بيطرفي و مردمداريشان تا آنجا بود كه حتي پس از اعلام شكايت ايران به آفكام (دفتر امور رسانههاي انگلستان) بازهم كوتاه نيامدند و گفتند: «پس از مشخص شدن عامل بودن اين گروه در عمليات تروريستي گفتوگو را انجام دادهاند.» اتفاقي كه متهم شدن به آن ناگوار است، چه برسد به اينكه در مقام دفاع از خود بگويي كه آگاهانه آنتن زنده را در اختيار مسوول حملهاي تروريستي قرار دادهاي.
طبق دستورالعمل آفكام گزارشگران موظف هستند در موقعيتهاي ناگوار نسبت به غمديدگي افراد حساس باشند و از همراهي با آسيبديدگان كوتاهي نكنند. در اين مورد خاص، نه فقط ناگوار بودن موقعيت جاي ترديد ندارد، غمديدگي افراد را نيز ميتوان از شبكههاي اجتماعي متوجه شد و تصاوير آسيبديدگان نيز جاي هيچ شك و شبهه باقي نميگذارد. اما «همراهي با آسيبديدگان»، يكي از مجموعه قوانين رسانههاي برتر دنيا در مواقع بحران است. در اين سالها كه تروريسم به دغدغهاي جهاني تبديل شده است و تيراندازي در يك رستوران در شهري كوچك تن و بدن تمام مردم دنيا را ميلرزاند، كتابچهها، منشورها و دستورالعملهاي فراواني براي برخورد با خبر حملات تروريستي منتشر شده كه بالاتر از خطمشي رسانهها قرار ميگيرند و شبيه كتاب قانون در زمان بحران مرجعيتي ارجح پيدا ميكنند. به اين ترتيب است كه «بيطرفي»، «اعتدال» و «مردمداري» از واژههايي با مصرف دلخواه رسانهاي خارج ميشوند و قوانيني قاطع بر آنها مسلط ميشود كه پايبندي به آن شأنيت رسانه و روزنامهنگارانش را مشخص ميكند. مهمترين هدف اين قوانين دور كردن مردم از ترس، خشم، اضطراب و نااميدي است.
در كتابي كه با نام «تروريسم و رسانه» از سوي يونسكو منتشر شده، تاكيد ميشود كه اصل اساسي در اطلاعرساني مردم هستند و توصيه ميكنند كه «در اين مواقع صرفا به قشر هدف رسانه خود توجه نكنيد و تمام مردم را مدنظر قرار دهيد، به اين دليل كه در شرايط اضطراب و ترس مردم به تمام اطلاعات مراجعه ميكنند و نه صرفا بخشي از آن». بحرانسازي در شرايط بحران، براي برخي نشاندهنده غيرحرفهاي بودن است و براي برخي ديگر نشاندهنده آتش انداختن به خانه مردمي كه خود داغ ديدهاند. رسانه مورد نظر اما به شكلي عجيب توضيح داده است كه هدفش انجام يك گفتوگوي چالشي بوده است. هرچند در سرتاسر اين گفتوگو اثري از چالش به چشم نميآيد و با جملهاي از خوشامدگويي آغاز ميشود اما در همين متن منتشره از سوي يونسكو تاكيد شده است كه «تحليل را براي آينده بگذاريد». يعني با اين فرض محال كه تريبون برنامه زنده را عامدانه در اختيار سخنگوي يك گروه تروريستي قرار ندادهاي، باز هم زمان مناسبي براي تحليل و بررسي نيست، دقيقا در زماني كه مردم براي فروكش كردن ترس خود به رسانه پناه ميبرند، فرصت دادن به عامل اين حادثه كه از خودش و فعاليت گروهكش تعريف و تمجيد كند و توجيه بياورد، زمين تا آسمان با اخلاق رسانهاي فاصله دارد.
در كتاب «تروريسم و رسانه» به وضوح تاكيد ميشود كه مراقب بازي خوردن از توييتر باشيد! شبكهاي اجتماعي كه مردم شروع به انتشار عكسهاي احساسي ميكنند، به شايعات دامن ميزنند و سعي ميكنند به هر روشي كه ميدانند ابهامزدايي كنند، در اين مواقع شما (روزنامهنگاران) مراقب باشيد كه به دام ابهامآفريني، كليگويي و يكطرفه به قاضي رفتن نيفتيد. دقيقا موقعيتي خلاف موقعيت اين گفتوگوي زنده كه به آتش دامن ميزند و مردم آسيبديده را در اين ميان ناديده ميگيرد و اين حركت را به گونهاي انجام ميدهد كه حذف واژه عامدانه از تمام جملههاي اين متن كوتاهگويي است.
به اين ترتيب براي پاسخگويي به اين پرسش كه «چرا گفتوگوي زنده با سخنگوي گروه تروريستي الاحوازيه اشتباه بود؟» ميتوان پاسخي كوتاه نوشت؛ «فرسنگها از مليگرايي، انسانيت و اخلاق حرفهاي به دور بود و جانبداري و تبليغ گروهي تروريستي به حساب ميآمد كه تا اين لحظه 29 نفر را به شهادت رساندهاند و 70 نفر را روانه بيمارستان كردهاند.»