همشاگردي سلام
كاوه فولادينسب
براي مني كه زندگيام مصداق «ز گهواره تا گور دانش بجوي» است، اول مهر وضعيتوموقعيتي پر از تناقض است؛ از يك طرف خودم از ششسالگي تا همين امروز، كه سيوهشت سال دارم، يا محصل بودهام يا دانشجو يا مدرس و خلاصه تمام زندگيام را در فضاي آموزش نفس كشيدهام و دلم ميخواهد به نونهالان و نوجوانان محصل و جوانان دانشجو خوشامد بگويم، از طرف ديگر مدام از خودم ميپرسم بابت چه چيزي ميخواهي خوشامد و تبريك بگويي؟ بابت اينكه وارد نظام آموزشياي ميشوند كه عوض رشد خلاقيت، مهمترين هدفش يكدستسازي ذهنها و هماهنگسازي ايدههاست؟ بابت اينكه مجبورند درسهايي ياد بگيرند كه بعضيشان هيچوقت در زندگي به كارشان نخواهند آمد؟ بابت اينكه بايد 9 ماه تمام روزي چند ساعتشان به شكلي ملالآور پشت ميزها و روي صندليهاي ناراحت بگذرد و مابقياش هم در خانه به مشق نوشتن و حفظ كردن؟ بابت اينكه بايد مدام در معرض امر و نهيهايي باشند كه عوض مستقل بار آوردن آيندهسازان مملكت، ميخواهند آنها را بلهقربانگو و وابسته بار بياورند؟ بابت اينكه بايد عادت كنند حتي در زنگهاي تفريح و اوقات فراغت هم مدام زير نظر باشند و كسي از پشت بلندگوي دبستان و دبيرستان يا اتاق كميته انضباطي دانشگاه بهشان عتاب و خطاب كند؟ از يك طرف يادم ميآيد كه بسياري از شيرينترين خاطرهها و بهترين دوستانم بازماندههاي دوران مدرسه و دانشگاهم هستند و باز (عوض مقايسه نظام آموزشي كشورم با پيشرفتهترين كشورهاي دنيا) به سرزمينهايي فكر ميكنم كه هنوز همين حد از آموزش عمومي را هم ندارند. نظام آموزشي ما پر از ايراد است كه البته معتقدم بخش زيادي از اين ايرادها ربطي به اين وزير و آن وزير و اين دولت و آن دولت و حتي بخش كميشان ربطي به اين حكومت و آن حكومت ندارد؛ به مسائل كلانتري برميگردد كه در كنار عزم ملي و برنامه و چيزهايي از اين دست، «زمان» هم يكي از آنهاست؛ فرصتي كه ما بايد براي دروني شدن توسعه و جهش تمدني به خودمان بدهيم. همه اينها را كه كنار يكديگر ميگذارم، ميبينم با شروع هر سال تحصيلي، كشور ما، گامي بسيار كوچك، آن هم قدمآهسته به سوي توسعه و پيشرفت برميدارد. پس چرا نبايد به محصلها و دانشجوهاي سرزمينم لبخند بزنم و تبريك و خوشامد بگويم؟ براي معلمان و مدرسان و فراتر از آن، نظام آموزشي كشور هم آرزو ميكنم با درك عميق و دقيق مسووليت اجتماعيشان، اين قول روسو را سرلوحه كارشان قرار دهند كه: غايت آموزش، استقلال شخصيتي است و اين، تنها از مسير آزادي است كه محقق ميشود.