نويسنده تكرار نشدني
محمود فاضلي
اينبار نمايش مستند «جـــســتوجـــوي كازانتزاكيس» در شهر آتن بهانهاي براي بزرگداشت نيكوس كازانتزاكيس نويسنده سرشناس يوناني و شخصيتي چندوجهي با آثار ادبي متعدد بود. كارگردان 37 ساله براي ساخت اثرش چندين كتاب كازانتزاكيس را مطالعه كرده از حمايتهاي مركز انتشار آثار اين نويسنده و چند چهره ادبي و هنري بهره برده است. پژوهشگران، نويسندگان، هنرمندان، مترجمان و منتقدان ادبي براي تهيه اين مستند به ياري كارگردان شتافته و بعضا به تجزيه و تحليل ايدئولوژي متناقض كازانتزاكيس پرداختهاند. او اعتقاد دارد هر كتاب وي مانند يك چراغ روشن زندگي است كه ميتواند در هر قسمتي از زندگي استفاده شود. هر يك از كساني كه در اين مستند از كازانتزاكيس سخن گفتهاند به كتابهاي مختلف او اشاره كرده كه بعضا بسياري از آنها در جهان شناخته شده و هر يك از طريقي به شهرت جهاني دستيافتهاند. كازانتزاكيس از آن دست نويسندگاني است كه در ايران مورد توجه قرار گرفته است. او در دورههاي مختلف، تحت تاثير جريانات متعدد و زمانهاي متفاوت قرار گرفت كه ميتوان از مسيحيت، بوديسم، نيچه، هانري برگسن، هنري جيمس و آرتور شوپنهاور نام برد. در آثار كازانتزاكيس بيترديد محيطي كه وي در آن به دنيا آمد يا سفرهاي متعددش به سراسر جهان در شكلدهي افكارش تاثيرگذار بود. ويژگي چندگانگي فرهنگي داشت چراكه در جزيره «كرت» يونان فرقههاي گوناگون مسيحي به همراه تركهاي مسلمان همزيستي داشتند و اين امر در شكل دادن به شخصيت وي بيتاثير نبود. در سال 1914 به قصد ديدن زيارتگاههاي يونان به شهرهاي مختلف كشورش سفر كرد. در اين زمان علاقهاش به مذهب آنچنان بود كه در زيارتگاه «آتوس» تصميم گرفت 40 روز رياضت بكشد تا با مسيح ارتباط روحاني برقرار كند اما در اين امر با شكست مواجه شد. به گفته خودش «با گذشت زمان اندكاندك دريافتم كه براي جستوجوي چيزي كه همه عمر به دنبالش بودم به «كوه مقدس» رفتهام. آنجا رفته بودم تا دوست و دشمني بزرگ، همتاي قامت من بلكه بزرگتر بجويم، همو كه در كنار من وارد عرصه مبارزه شود. اما روح من فاقد اين چيز و اين شخص بود.» بسياري در جهان نيز او را با كتاب ممنوعالانتشارش، به نام «آخرين وسوسه مسيح» ميشناسند، اما دنياي كازانتزاكيس به يك كتاب و يك انديشه ختم نميشود. آثار او معرف سير فكري او و گاه كاملا متضاد با يكديگرند. كازانتزاكيس در جايي صراحتا خود را يك بلشويك افراطي ميخواند و در جاي ديگر، ادعا ميكند كه از تمام رنگها و عقيدهها آزاد شده است. وي سپس سه كتاب به نامهاي «مسيح باز مصلوب»، «آخرين وسوسه مسيح» و «مرد بينواي خدا» را نگاشت كه همه بهطور مستقيم يا غيرمستقيم به افكار و زندگي و تعاليم حضرت مسيح مربوط ميشود. او در ابتدا كتاب «مسيح بازمصلوب» را نوشت. اين كتاب در يونان و حتي كشورهاي ديگر جنجال بسياري ايجاد كرد بهطوري كه روحانيون مسيحي جزيره كرت، كازانتزاكيس را «مرتد» شمردند. سپس كتاب «آخرين وسوسه مسيح» را نوشت كه تركيبي از عنصر خيال و وقايع تاريخي زندگي حضرت مسيح است. بسياري پس از خواندن كتابهاي «عشق يونان» و «مسيح بازمصلوب» يا تعدادي ديگر از آثار كازانتزاكيس او را نويسنده معتقد به ديانت مسيح ميخوانند، در حالي كه اين تصور چندان درست نيست. او به تناوب، گاه هم مسيحي بوده است و هم بيدين، هم آنارشيست و هم اومانيست و حكيم رواقي. او به هيچ مكتبي تعلق ندارد و خود نيز بنيانگذار هيچ مكتبي نيست. او قبل از هر چيز يوناني است و بيش از هر چيز يك (جزيره) كرتي اصيل.