تركيه و آينده سوريه
اما از سال 2014 رفته رفته به دليل پيروزيها و پيشرويهاي ميداني ارتش سوريه و همچنين افول نقشآفريني نيروهاي اخواني در مصر، تونس، و سوريه موجب شد كه تركيه يك بازنگري در استراتژي اصلي خود داشته باشد و آن هم بازنگري در سياست تغيير رژيم سوريه بود. اما از زماني كه تركها وارد عملياتهاي نظامي در داخل خاك سوريه در قالب عملياتهاي شاخه زيتون و سپر فرات شدند، مشخص ميشود كه استراتژي جديد تركيه گسترش نفوذ سرزميني به قصد موازنه قدرت و موازنه تهديد است. زيرا اكنون دغدغه تركها در سوريه تنها امنيتي نيست و سوريه بخشي از عمق استراتژيك آقاي اردوغان به منظور نقشآفريني فعال در معادلات ژئوپليتيكي و ايدئولوژيكي غرب آسياست. طي يك كار مطالعاتي كه در سال 2008 در تركيه صورت گرفت، معلوم شد براي هاب انرژي شدن در منطقه، ژئوپليتيك سوريه براي تركها بسيار حائزاهميت بود و در آن، از بشار اسد به عنوان مانع نخست در دستيابي به اين هدف ياد شده بود. بنابراين بخشي از راهبرد تغيير رژيم در دمشق از سوي آنكارا قابل فهم است كه صرفا تحتتاثير پارانوياي امنيتي بهنام مساله كردي نيست. از سوي ديگر، بخشي از امنيتي كردن مساله كردي در داخل تركيه ناظر بر روندهاي سياست داخلي و انتخابات 7 ژوئن 2015 است كه مانع از اكثريت حزب عدالت و توسعه در پارلمان از سوي حزب كردي دموكراتيك خلق بود كه يكي از زمينههاي تقابل با چنين تحولي در سياست كردي تركيه، ورود به ميدان تحولات سوريه به صورت نظامي و در نتيجه امنيتي كردن اين معماي ديرينه بود. تيم آقاي اردوغان با طرح مساله كردي بسيج عمومي ايجاد كرد و از طرفي به تدريج به سمت ائتلاف با مليگراها حركت كرد كه به نوعي ناجي پيروزي در سه انتخابات مهم اخير حزب عدالت و توسعه بودهاند. در تحولات اخير سياسي تركيه از جمله انتخابات زودهنگام و تغيير قانون اساسي حزب مليگراي حركت ملي تبديل به بزرگترين متحد اردوغان و عدالت و توسعه شد. با توجه به نفوذ مليگراها در كابينه جديد اردوغان، به نظر ميرسد دور نماي مساله كردي در تركيه بسيار تيره و تار است. اما موضوع مهم ديگر پناهجويان سوري در داخل تركيه است. طبق آمار تركيه 3.8 ميليون پناهجو را در داخل كشور پذيرش كرده است. البته بيشتر اين افراد در شهرهاي شرق و جنوب شرق تركيه اسكان داده شدند و بخشي از آنها نيز در شهرهاي بزرگ پراكنده شدند. هر چند كه در كوتاهمدت اين پناهجويان به خصوص در دوره گذار سياسي در سوريه يك دارايي راهبردي محسوب ميشوند، اما اين پناهجويان مجموعهاي از بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي را در داخل تركيه ايجاد كردند. آمارها نشان ميدهد كه كمپانيهاي تركيهاي بيش از 340 هزار پناهجوي سوري را
به كار گرفتهاند. بخشي از دلايل رشد نرخ بيكاري در تركيه همين پناهجويان سوري هستند. مشاهدات ميداني نشان ميدهد حتي كمپهايي كه زير نظر سازمان ملل نيز هستند، همگي عكس اردوغان را در داخل چادرهاي خود نصب كردند. اين نشان دولت تركيه توانسته در بخشي از جمعيت سوريه كه ميتواند در آينده ميانمدت كشور تاثيرگذار باشد نفوذ پيدا كرده است. بنابراين در آينده نزديك ميتوان انتظار داشت كه بحث پناهجويان ميتواند در تلاش آنكارا به منظور وارد كردن كشورهاي اروپايي به آينده معادلات سياسي سوريه تا چه حد تاثيرگذار باشد و حتما تركها از اين اهرم حداكثر استفاده را خواهند كرد و حتي مذاكراتي نيز ميان تركيه و بروكسل درخصوص پناهجويان سوري و طرحهاي تركيه در اين زمينه وجود دارد كه اتحاديه اروپا از آن نيز حمايت ميكند. تركها از مارس 2018 روي برنامه جامعي كار ميكنند كه با 2.2 ميليارد دلار سرمايه اوليه در شهرهاي تحت كنترل تركيه در شمال سوريه، بازسازي را شروع كنند. با اين اقدام، تركها ميخواهند مدل حكومتي كارآمدي را نشان دهند كه اين امر بر كاهش نفوذ سياسي كردهاي پي واي دي، مساله پناهجويان و آينده حضور ميداني و فرهنگي تركيه تاثير ميگذارد. اما نكته آخر آينده همكاري تركيه با محور روسيه و ايران است. در يك نگاه خوشبينانه ميتوان گفت كه روسيه و ايران يك شراكت راهبردي ميداني-عملياتي به دست آوردهاند. اما واقعيت آن است كه در طول تاريخ تركها چه براي غرب و چه براي شرق يك شريك ناتمام بودند. رهبران جديد تركيه راهبرد خود را نه براساس ائتلافها بلكه در راستاي دغدغههاي امنيت و منافع ملي و حزبي خود پيش ميبرند. به اين معنا كه هر مسيري كه بتواند براساس تحليل هزينه-فايده سود بيشتري عايد آنكارا بكند، مسير درستي است. از اين رو، نميتوان روي شراكت راهبردي بلندت تركيه حساب كرد. تركيه پس از نا اميد شدن از امريكا و اروپا در بحث سوريه وارد مذاكره با محور ايران و روسيه شد. هر چند بسياري آن را غيرممكن ميدانستند اما تا حد زيادي عملياتي شد. وقتي روسيه و ايران، تركيه را به عنوان نماينده معارضان شناسايي كرد، آنها به اين نتيجه رسيدند كه ميتوانند در عرصه عملياتي و ميداني نيز با اين محور همكاري كنند و همكاريهاي محدودي نيز بين اين سه كشور در داخل سوريه شكل گرفت. اما مساله اصلي اين است كه تركها در وضعيت عملياتي و ميداني همكاري دارند، اما چالش آينده اين است كه تركها اساسا در فرآيند آينده سياسي سوريه با محور روسيه و ايران همكاري نخواهند كرد. تركها در مسائل ميداني و نظامي روند آستانه را مدنظر قرار دادند، اما در فرآيند سياسي و نظام آينده سوريه، قطعا فرآيند ژنو را مدنظر قرار خواهند داد. به همين دليل در اين زمينه هم با واشنگتن و هم بروكسل مشغول كار هستند. انتخاب جيمز جفري به عنوان مسوول سوريه از سوي كاخ سفيد، تركيه را به آينده همكاري در اين زمينه اميدوار كرده و آقاي جفري نيز براي حل بحران از تركيه بارها نام برده است. دليل اصلي آن هم اين است كه ايران و روسيه بر سر دو موضوع اساسي با تركيه اختلاف جدي دارند. يكي مساله گذار در نظام سياسي سوريه و ديگري آينده بشار اسد است. هر چند بحث تغيير رژيم اكنون مطرح نيست اما در آينده محل اختلاف است. البته سيگنالهايي پيش از انتخابات از سوي اردوغان براي مذاكره با بشار اسد ارسال شد، اما در اين زمينه كنشگران اصلي مليگرايان ترك هستند كه در اين زمينه نيز بسيار نقش تعيينكنندهاي را ايفا ميكنند، مخالفت آنها به اين جريان موجب شد تا جلوي تغيير رويكرد از سوي اردوغان نيز گرفته شود. هر چند پس از ادلب كار ميداني بزرگ ايران و روسيه به پايان ميرسد اما براي تركها ادامه دارد و در تلاش هستند بر سر منبيج و شرق فرات با امريكاييها به توافق برسند كه مذاكرات ميان طرفين ادامه دارد. تلاش آنها اين است كه واكنش امريكاييها را نسبت به كردها خنثي كنند. هر چند بهطور كلي نميتوان به آينده همكاري ميان محور ايران و روسيه با تركيه در سوريه خوشبين بود، اما بايد ديد كه مساله شرق فرات چگونه حل خواهد شد با وجود اين، شايان ذكر است كه اتاق فكر اردوغان به اين نتيجه رسيده است كه ديگر از جايگاه راهبردي در سياستهاي خاورميانهاي غرب برخوردار نيستند. در يك دهه اخير شاهد واگرايي قابلتوجهي در روابط تركيه و متحدان ناتويي آن بودهايم. واقعيت اين است كه تركيه در حال كنشگري نسبتا مستقل از غرب است. اما اين به معناي خروج از محور غرب نيست. راهبرد بزرگ، چندجانبهگرايي فعال است. در اين راستا آنكارا تحت تاثير تحولات داخلي و منطقهاي نيازمند متنوعسازي روابط كلان و محوري خود است. محور روسيه-ايران در اولويت چنين آلترناتيوي براي غرب است. ميتوان از سردي روابط تركيه با غرب و همچنين از ظرفيتهاي ژئوپلتيكي و قابليتهاي سياسي اين كشور به منظور ترسيم نظم مطلوب و ترتيبات امنيتي ثباتساز در سوريه و منطقه بهرهبرداري كرد. به شرطي كه دغدغههاي فوري آنكارا مورد توجه قرار گيرد. نبايد اجازه داد تركيه به دامن غرب بازگردد كه به مراتب تقابل و تعامل با آن پرهزينه خواهد بود.
استاد دانشگاه و كارشناس مسائل تركيه