وكيل مدافع ليبراليسم
اشكان زارع
آنجايي كه آرون ايستاده است به يقين در جايگاه و نمونه روشنفكر برجسته در قرن بيستم است. او در جايي ايستاده بود كه همكاران او روي به توده كرده بودند و سعي به برپايي نظم جديد در جهان با اتكا به تغيير به وسيله انقلابات ماركسيستي را داشتند؛ بر همين مبنا آرون روي به تفسير جهان مبتني بر مفهوم آزادي و سواي از ايدئولوژيها كرد. آرون در اين مبارزه از روشهاي مختلفي استفاده كرد. از همين روي نميتوان كنش وي را در مقام يك فيلسوف خلاصه كرد. او براي مقابله با چپها و انديشه آنها كه مردم را به قهقرا ميكشاند، ايستاد و در كنار اجتهاد فلسفي مبدل به يك جامعهشناس، اقتصاداندان و روزنامهنگار سياسي نيز شد. اما آنچه مردم زمانه را به قهقرا ميكشاند چيست؟ دوران مدرن با اجتهاد برخي از فيلسوفان به پيروزي در مقابل مرجعيت بيروني دست يافت كه جاي انسان ميانديشيد و شرايط امتناع انديشيدن را براي او مهيا ميكرد. دوران مدرن و تجدد پيروزي مقابل اين شرايط امتناع انديشيدن آزاد بود و در دوران جديد شرايط امكان انديشيدن آزاد براي انسان مدرن مهيا شد. با نگاهي به ماركسيسم و بهرهگيري از مفاهيم خود آنها ميبينيم از زماني كه ماركسيسم مبدل به يك جريان سياسي و ايدئولوژي شد، امكان انديشيدن انسان را از او ميگيرد. آرون اما از نخستين كساني است كه در تلاش است در مقابل ايدئولوژي ماركسيستي با اتكا به اصول اوليه آزادي، انسانها را به شرايط امكان انديشيدن باز گرداند. در زمان ريمون آرون ماركسيسم شيوه انديشيدن غالب شده بود، يعني مبدل به موضوعي شده بود كه سد راه انديشيدن شده بود. آرون براي نجات هواداران كمونيسم از قهقرا كتابي به نگارش در آورد و در آن روشن كرد كه اكثريت روشنفكران از روشهاي علمي بريدهاند و از كمونيسم شوروي در مقابل دموكراسي ليبرال حمايت ميكنند. حمايت روشنفكران از نوع كمونيسم و جريان ماركسيسم بريدن از علم بود چرا كه آنها با وجود اينكه تناقضات ذاتي ماركسيسم و ماهيت توتاليتر كشور شوراها را ميديدند به خاطر سرسپرده بودن به ماركسيسم و كمونيسم از آن حمايت ميكردند. او اين موضوع را متوجه شده بود كه علم مبتني است بر آزادي و كار علمي با داشتن سرسپردگي و پيشفرض به نتيجهاي علمي و آگاهي منجر نميشود و هرچه از دل آن بيرون بيايد در بهترين شكل ممكن ميتوان آن را آگاهي كاذب دانست. آرون اين موضوع را مشخص ميكند كه روشنفكران سرسپرده نظام قدرت و ارعاب شوروي هستند و اين موضوع را امري غير اخلاقي ميفهمد از همين روي او از روش منطقي علم مقابل ايدئولوژيها دفاع ميكند، چرا كه او ميداند علم محل سرسپردگي نيست. آرون در كارهاي علمي خود با تاسي از وبر سعي به تعريفي محدود از شرايط و حدودي مشخص دارد كه بر تفكر حال و گذشته حاكم است. آرون انسان و انسانيت مدرن را در مقابل نفي انسان آزاد به عنوان يك فرد كه چپها به كمك ايدئولوژي توسعه دادند در نوشتههاي خود احيا ميكند. براي او دو مفهوم شهروند و آزادي مبناي كار قرار دارد و آن را مبناي بنيادين عقل انتقادي و جستوجوگر آزادي معرفي ميكند.
با تامل بر كتاب افيون روشنفكران ريمون آرون اين موضوع بر محصل حاصل ميشود كه در كتاب ياد شده، ريمون آرون مشغول به آموزش مدنيت و شهامت فكري فرد در برابر جماعتگرايي و تودهگرايي است. گروه جماعتگراي فرانسوي كه بيشتر كمونيستهايي بودند كه در خلأ علم و آگاهي، كاري به جز نشخوار ايدئولوژي چپ انجام نميدادند جملگي ذيل اين جمله معروف سارتر با يكديگر متحد ميشدند كه ميگفت: ضد كمونيست يك سگ است. روشنفكران آن زمان كه ايدئولوژيشان مقابل اجتهاد علمي آرون شكست خورد روي به فحاشي و پروندهسازي براي وي آوردند اما آرون پس از مدتها پافشاري و پذيرش زندگي در تنهايي توانست شيوه نقادانه خود را زنده نگه دارد و روزي رسيد كه جهانيان فهميدند كه او چه مقام والايي در تاريخ انديشه دارد. ريمون آرون ميدانست كه كجا ايستاده است. از همين روي با توجه به اينكه انديشههاي مختلفي را به فرانسويها معرفي كرد هميشه از آنها بيرون بود. بهترين عنواني كه ميتوان براي اطلاق به ريمون آرون استفاده كرد، وكيل مدافع ليبراليسم سياسي دراروپاست. آرون با روش ابداعي خود قدم در رو كردن دست جريان چپ در اروپا برداشت. او با استفاده از مفاهيم چپ، نظير انقلاب، پرولتاريا، آزادي و مفاهيمي از اين دست مقابل چپها ايستاد. آرون فردي علمي بود و بر اين موضوع آگاه بود كه شخصيت علمي بدون پذيرش مسووليت نميتواند وارد حوزه عمومي شود، از همين روي يكي از زواياي فكري او با روشنفكران از همينجا آغاز ميشود. محل تحرير نزاع آرون با روشنفكري در اين است كه آنها به مسووليت اجتماعي خود پشت كردهاند و روي به كمونيسم دارند. آرون با بررسي مفهوم آزادي به ما ميآموزد كه آزادي مفهومي چنان گرانسنگ است كه نميتوان آن را به دست روشنفكران سپرد. او آزادي را قانون عام نميداند بلكه آن را استثنايي تاريخي ميداند و با اتكا به اين استثناي تاريخي است كه ميتوان تلاش دائمي براي تدوين نهاد، قواعد و عرف عمومي به حساب آورد كه بتوان در آن حد و مرز دموكراسي را مشخص كرد. ازتعاريف آرون ميتوان تفاوت ميان آزادي به مثابه استثنايي در تاريخ و آزادي به عنوان ابزاري در دست جرياني ايدئولوژيك پيبرد. آرون با كار ارزشمند خود توانست شرافت را به انديشه فرانسوي بازگرداند؛ شرافتي كه از سوي روشنفكران فرانسوي همسو با رفيق استالين لكهدار شده بود. آرون انديشمندي حقيقتجو بود، كه توانست با استفاده از مفاهيم چپ و به كمك تحليلهاي اقتصادي دروغهاي ايدئولوگها را بر آنان كه حقيقت طلب هستند آشكار كند. او مرز سياست واقعي و سياست ايدئولوژيك رامشخص ميكند. آرمان اصلي او را ميتوان حقيقت دانست، چرا كه همو گفته است كه «آدمي را كاري است كه شايد از سياست مهمتر باشد و آن جستوجوي حقيقت است.» كتاب افيون روشنفكران در ايران از سوي انتشارات فرهنگ جاويد پس از 64 سال از انتشار كتاب توسط نويسنده با ترجمه پيروز ايزدي با قيمت 55هزارتومان منتشر و روانه بازار نشر شده است.