چرا چين مدالها را درو ميكند؟
چندين سال است كه چشمهاي بينندگان عادت كرده به اينكه چين را در صدر المپيكهاي مختلف ببيند. المپيك آسيايي، المپيك تابستاني، المپيك زمستاني و بهطور كلي هر نوع تورنمنتي كه چندين ورزش در آن حضور دارد تحت سيطره چينيهاست. اما نگاهي به جدول مدالهاي بازيها در طول تاريخ نشان ميدهد اين برتري هميشگي نبوده است. همين موضوع گزارش گزارشگران صداوسيما كه دليل موفقيت چينيها را جمعيت اين كشور ميدانند زير سوال ميبرد. چرا كه آنها هميشه پرجمعيتترين كشور جهان بودهاند، اما در طول سه دهه گذشته پيشرفتي چشمگير داشتهاند و همواره در ميادين قارهاي و جهاني بر صدر جدول تكيه ميزنند. ضمن اينكه اگر جمعيت ملاك باشد هند هم بايد بين برترين كشورها باشد، اما نيست. پس اميدواريم ديگر شاهد شنيدن جمعيت زياد به عنوان دليل پيشرفت ورزش چين نباشيم. از آغاز سال ۱۹۷۹ حزب كمونيست چين سياستهاي اصلاحات و درهاي باز را كه تنگ شيائوپنگ مطرح كرد به اجرا گذاشت. اين سياستها كشور چين را در همه زمينهها به سمت پيشرفت سوق داد و حالا آنها هم در اقتصاد و هم در ورزش، سرآمد كشورهاي جهان هستند. كريستيانو رونالدو سال گذشته به چين رفت و بعد از ديدار با مسوولان اين كشور گفت كه جاهطلبي اين كشور در كسب موفقيتهاي ورزشي او را تحت تاثير قرار داده است. بله، چينيها جاهطلبند. شايد شيوه موفقيتشان هم چندان به مذاق غربيها و در كل كساني كه مدافع حقوق كودكان هستند خوش نيايد. چرا كه آنها استعداديابي را از سنين بسيار پايين مدنظر قرار دادهاند و معمولا كودكان چيني از چهار سالگي وارد پروسه ورزش حرفهاي ميشوند و به صورت جدي با رقيبانشان براي كسب عنوان مبارزه ميكنند. ديلي ميل حدود 6سال پيش يك گزارش تصويري منتشر كرد كه در آن كودكان چيني را در شرايط سخت تمرينات ورزشي نشان ميداد. اما توجه به استعدادها و تمرينات سخت كودكان از سنين بسيار پايين تنها دليل موفقيت چينيها نيست. چين سرمايهگذاري هنگفتي روي ورزش كرده است. آنها هم مانند ساير كشورهاي كمونيستي، در دهه 80 ميلادي براي شكستن اقتدار امريكا و غرب وارد عمل شدند. شوروي، يوگسلاوي و چين، تبديل به سه قدرت در ورزش شدند. با فروپاشي دو كشور اول، چين اين فرصت را داشت تا به تنهايي به جنگ امريكا برود. شايد جمعيت و گستردگي جغرافيايي عوامل تاثيرگذاري بر موفقيتهاي ورزشي اين كشور باشد، اما مديريت صحيح چينيها دليل اصلي اين كاميابيهاست. ورزش چين به پيش ميتازد و كمتر كشوري ياراي مقابله با آن را دارد. به نظر بايد تبادلات ورزشي زيادي با چين داشته باشيم و از اين كشور دوست و برادر بخواهيم مدل پيشرفت خودشان را به ما آموزش بدهند. درخواستي كه با توجه به نزديكي دو كشور چندان هم غيرمنطقي نيست و بايد به صورت جدي پيگيري شود. مربيهاي چيني استثنايي هستند و در خيلي از ورزشها سرآمد دنيا به شمار ميروند. ميتوان با تكيه بر تواناييهاي چينيها كمي به پيشرفت در ورزش اميدوار بود. وزارت ورزش بايد به صورت جدي پيگير اين مساله باشد، چرا كه ورزش ايران در اين سالها در بهترين حالت درجا زده و اين درجا زدن در حالي كه ديگران پيشرفت ميكنند نوعي پسرفت محسوب ميشود.